اتفاقات دهه اول محرم
تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۸۲۲۵۲۸
خبرگزاري آريا -
رويدادهاي مهم دهه اول محرم
روز دوم
1. امام حسين عليه السلام در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجري به کربلا وارد شد. (1) عالم بزرگوار «سيد بن طاووس » نقل کرده است که: امام عليه السلام چون به کربلا رسيد، پرسيد: نام اين سرزمين چيست؟ همينکه نام کربلا را شنيد فرمود: اين مکان جاي فرود آمدن ما و محل ريختن خون ما و جايگاه قبور ماست .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
2. در اين روز «حر بن يزيد رياحي » ضمن نامه اي «عبيدالله بن زياد» را از ورود امام عليه السلام به کربلا آگاه نمود. (3)
3. در اين روز امام عليه السلام به اهل کوفه نامه اي نوشت و گروهي از بزرگان کوفه - که مورد اعتماد حضرت بودند - را از حضور خود در کربلا آگاه کرد . حضرت نامه را به «قيس بن مسهر» دادند تا عازم کوفه شود . (4) اما ستمگران پليد اين سفير جوانمرد امام عليه السلام را دستگير کرده و به شهادت رساندند. زماني که خبر شهادت قيس به امام عليه السلام رسيد، حضرت گريست و اشک بر گونه مبارکش جاري شد و فرمود:
«اللهم اجعل لنا ولشيعتنا عندک منزلا کريما واجمع بيننا وبينهم في مستقر من رحمتک، انک علي کل شيي ء قدير;
خداوندا! براي ما و شيعيان ما در نزد خود قرارگاه والايي قرار ده و ما را با آنان در جايگاهي از رحمت خود جمع کن، که تو بر انجام هر کاري توانايي .» (5)
روز سوم
1. «عمر بن سعد» يک روز پس از ورود امام عليه السلام به سرزمين کربلا يعني روز سوم محرم با چهار هزار سپاهي از اهل کوفه وارد کربلا شد. (6)
2. امام حسين عليه السلام قسمتي از زمين کربلا که قبر مطهرش در آن واقع مي شد را از اهالي نينوا و غاضريه به شصت هزار درهم خريداري کرد و با آنها شرط کرد که مردم را براي زيارت راهنمايي نموده و زوار او را تا سه روز ميهمان کنند. (7)
3. در اين روز «عمر بن سعد» مردي بنام «کثير بن عبدالله » - که مرد گستاخي بود - را نزد امام عليه السلام فرستاد تا پيغام او را به حضرت برساند. کثير بن عبدالله به عمر بن سعد گفت: اگر بخواهيد در همين ملاقات حسين را به قتل برسانم; ولي عمر نپذيرفت و گفت: فعلا چنين قصدي نداريم .
هنگامي که وي نزديک خيام رسيد، «ابو ثمامه صيداوي » (همان مردي که ظهر عاشورا نماز را به ياد آورد و حضرت او را دعا کرد) نزد امام حسين عليه السلام بود . همين که او را ديد رو به امام عرض کرد: اين شخص که مي آيد، بدترين مردم روي زمين است . پس سراسيمه جلو آمد و گفت: شمشيرت را بگذار و نزد امام حسين عليه السلام برو . گفت: هرگز چنين نمي کنم .
ابوثمامه گفت: پس دست من روي شمشيرت باشد تا پيامت را ابلاغ کني . گفت: هرگز! ابوثمامه گفت: پيغامت را به من بسپار تا براي امام ببرم، تو مرد زشت کاري هستي و من نمي گذارم بر امام وارد شوي . او قبول نکرد، برگشت و ماجرا را براي ابن سعد بازگو کرد . سرانجام عمر بن سعد با فرستادن پيکي ديگر از امام پرسيد: براي چه به اينجا آمده اي؟ حضرت در جواب فرمود:
«مردم کوفه مرا دعوت کرده اند و پيمان بسته اند، بسوي کوفه مي روم و اگر خوش نداريد بازمي گردم .... » (8)
روز چهارم
در روز چهارم محرم، عبيدالله بن زياد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنراني نمود و ضمن آن مردم را براي شرکت در جنگ با امام حسين عليه السلام تشويق و ترغيب نمود .
به دنبال آن 13 هزار نفر در قالب 4 گروه که عبارت بودند از:
1. شمر بن ذي الجوشن با چهار هزار نفر;
2. يزيد بن رکاب کلبي با دو هزار نفر;
3. حصين بن نمير با چهار هزار نفر;
4. مضاير بن رهينه مازني با سه هزار نفر;
به سپاه عمر بن سعد پيوستند . (9) بهم پيوستن نيروهاي فوق از اين روز تا روز عاشورا بوده است.
روز پنجم
1. در اين روز عبيدالله بن زياد، شخصي بنام «شبث بن ربعي » (10) را به همراه يک هزار نفر به طرف کربلا گسيل داد. (11)
2. عبيدالله بن زياد در اين روز دستور داد تا شخصي بنام «زجر بن قيس » بر سر راه کربلا بايستد و هر کسي را که قصد ياري امام حسين عليه السلام داشته و بخواهد به سپاه امام عليه السلام ملحق شود، به قتل برساند . همراهان اين مرد 500 نفر بودند . (12)
3. در اين روز با توجه به تمام محدوديتهايي که براي نپيوستن کسي به سپاه امام حسين عليه السلام صورت گرفت، مردي به نام «عامر بن ابي سلامه » خود را به امام عليه السلام رساند و سرانجام در کربلا در روز عاشورا به شهادت رسيد . (13)
روز ششم
1. در اين روز عبيدالله بن زياد نامه اي براي عمر بن سعد فرستاد که: من از نظر نيروي نظامي اعم از سواره و پياده تو را تجهيز کرده ام . توجه داشته باش که هر روز و هر شب گزارش کار تو را براي من مي فرستند .
2. در اين روز «حبيب بن مظاهر اسدي » به امام حسين عليه السلام عرض کرد: يابن رسول الله! در اين نزديکي طائفه اي از بني اسد سکونت دارند که اگر اجازه دهي من به نزد آنها بروم و آنها را به سوي شما دعوت نمايم .
امام عليه السلام اجازه دادند و حبيب بن مظاهر شبانگاه بيرون آمد و نزد آنها رفت و به آنان گفت: بهترين ارمغان را برايتان آورده ام، شما را به ياري پسر رسول خدا دعوت مي کنم، او ياراني دارد که هر يک از آنها بهتر از هزار مرد جنگي است و هرگز او را تنها نخواهند گذاشت و به دشمن تسليم نخواهند نمود . عمر بن سعد او را با لشکري انبوه محاصره کرده است، چون شما قوم و عشيره من هستيد، شما را به اين راه خير دعوت مي نمايم ... .
در اين هنگام مردي از بني اسد که او را «عبدالله بن بشير» مي ناميدند برخاست و گفت: من اولين کسي هستم که اين دعوت را اجابت مي کنم و سپس رجزي حماسي خواند:
قد علم القوم اذ تواکلوا
واحجم الفرسان تثاقلوا
اني شجاع بطل مقاتل
کانني ليث عرين باسل
«حقيقتا اين گروه آگاهند - در هنگامي که آماده پيکار شوند و هنگامي که سواران از سنگيني و شدت امر بهراسند، - که من [رزمنده اي] شجاع، دلاور و جنگاورم، گويا همانند شير بيشه ام .»
سپس مردان قبيله که تعدادشان به 90 نفر مي رسيد برخاستند و براي ياري امام حسين عليه السلام حرکت کردند . در اين ميان مردي مخفيانه عمر بن سعد را آگاه کرد و او مردي بنام «ازرق » را با 400 سوار به سويشان فرستاد . آنان در ميان راه با يکديگر درگير شدند، در حالي که فاصله چنداني با امام حسين عليه السلام نداشتند . هنگامي که ياران بني اسد دانستند تاب مقاومت ندارند، در تاريکي شب پراکنده شدند و به قبيله خود بازگشتند و شبانه از محل خود کوچ کردند که مبادا عمر بن سعد بر آنان بتازد .
حبيب بن مظاهر به خدمت امام عليه السلام آمد و جريان را بازگو کرد . امام عليه السلام فرمودند: «لاحول ولا قوة الا بالله » (14)
روز هفتم
1. در روز هفتم محرم عبيد الله بن زياد ضمن نامه اي به عمر بن سعد از وي خواست تا با سپاهيان خود بين امام حسين و ياران، و آب فرات فاصله ايجاد کرده و اجازه نوشيدن آب به آنها ندهد. (15)
عمر بن سعد نيز بدون فاصله «عمرو بن حجاج » را با 500 سوار در کنار شريعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسي امام حسين عليه السلام و يارانش به آب شدند .
2. در اين روز مردي به نام «عبدالله بن حصين ازدي » - که از قبيله «بجيله » بود - فرياد برآورد: اي حسين! اين آب را ديگر بسان رنگ آسماني نخواهي ديد! به خدا سوگند که قطره اي از آن را نخواهي آشاميد، تا از عطش جان دهي!
امام عليه السلام فرمودند: خدايا! او را از تشنگي بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده .
حميد بن مسلم مي گويد: به خدا سوگند که پس از اين گفتگو به ديدار او رفتم در حالي که بيمار بود، قسم به آن خدايي که جز او پروردگاري نيست، ديدم که عبدالله بن حصين آنقدر آب مي آشاميد تا شکمش بالا مي آمد و آن را بالا مي آورد و باز فرياد مي زد: العطش! باز آب مي خورد، ولي سيراب نمي شد . چنين بود تا به هلاکت رسيد . (16)
روز هشتم
1. «خوارزمي » در مقتل الحسين و «خياباني » در وقايع الايام نوشته اند که در روز هشتم محرم امام حسين عليه السلام و اصحابش از تشنگي سخت آزرده خاطر شده بودند; بنابراين امام عليه السلام کلنگي برداشت و در پشت خيمه ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله، زمين را کند، آبي گوارا بيرون آمد و همه نوشيدند و مشکها را پر کردند، سپس آن آب ناپديد شد و ديگر نشاني از آن ديده نشد. هنگامي که خبر اين ماجرا به عبيدالله بن زياد رسيد، پيکي نزد عمر بن سعد فرستاد که: به من خبر رسيده است که حسين چاه مي کند و آب بدست مي آورد . به محض اينکه اين نامه به تو رسيد، بيش از پيش مراقبت کن که دست آنها به آب نرسد و کار را بر حسين عليه السلام و يارانش سخت بگير . عمر بن سعد دستور وي را عمل نمود . (17)
2. در اين روز «يزيد بن حصين همداني » از امام عليه السلام اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو کند. حضرت اجازه داد و او بدون آنکه سلام کند بر عمر بن سعد وارد شد; عمر بن سعد گفت: اي مرد همداني! چه چيز تو را از سلام کردن به من بازداشته است؟ مگر من مسلمان نيستم؟ گفت: اگر تو خود را مسلمان مي پنداري پس چرا بر عترت پيامبر شوريده و تصميم به کشتن آنها گرفته اي و آب فرات را که حتي حيوانات اين وادي از آن مي نوشند از آنان مضايقه مي کني؟
عمر بن سعد سر به زير انداخت و گفت: اي همداني! من مي دانم که آزار دادن به اين خاندان حرام است، من در لحظات حساسي قرار گرفته ام و نمي دانم بايد چه کنم; آيا حکومت ري را رها کنم، حکومتي که در اشتياقش مي سوزم؟ و يا دستانم به خون حسين آلوده گردد، در حالي که مي دانم کيفر اين کار، آتش است؟ اي مرد همداني! حکومت ري به منزله نور چشمان من است و من در خود نمي بينم که بتوانم از آن گذشت کنم .
يزيد بن حصين همداني بازگشت و ماجرا را به عرض امام عليه السلام رساند و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حکومت ري به قتل برساند . (18)
3. امام عليه السلام مردي از ياران خود بنام «عمرو بن قرظة » را نزد ابن سعد فرستاد و از او خواست تا شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتي داشته باشند.
شب هنگام امام حسين عليه السلام با 20 نفر و عمر بن سعد با 20 نفر در محل موعود حاضر شدند . امام حسين عليه السلام به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود «عباس » و فرزندش «علي اکبر» را نزد خود نگاه داشت . عمر بن سعد نيز فرزندش «حفص » و غلامش را نگه داشت و بقيه را مرخص کرد .
در اين ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام عليه السلام که فرمود: آيا مي خواهي با من مقاتله کني؟ عذري آورد . يک بار گفت: مي ترسم خانه ام را خراب کنند! امام عليه السلام فرمود: من خانه ات را مي سازم . ابن سعد گفت: مي ترسم اموال و املاکم را بگيرند! فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم داد، از اموالي که در حجاز دارم . عمر بن سعد گفت: من در کوفه بر جان افراد خانواده ام از خشم ابن زياد بيمناکم و مي ترسم آنها را از دم شمشير بگذراند .
حضرت هنگامي که مشاهده کرد عمر بن سعد از تصميم خود باز نمي گردد، از جاي برخاست در حالي که مي فرمود: تو را چه مي شود؟ خداوند جانت را در بسترت بگيرد و تو را در قيامت نيامرزد . به خدا سوگند! من مي دانم که از گندم عراق نخواهي خورد!
ابن سعد با تمسخر گفت: جو ما را بس است . (19)
4 . پس از اين ماجرا، عمر بن سعد نامه اي به عبيدالله نوشت و ضمن آن پيشنهاد کرد که حسين عليه السلام را رها کنند; چرا که خودش گفته است که يا به حجاز برمي گردم يا به مملکت ديگري مي روم . عبيدالله در حضور ياران خود نامه ابن سعد را خواند، «شمر بن ذي الجوشن » سخت برآشفت و نگذاشت عبيدالله با پيشنهاد عمر بن سعد موافقت کند . (20)
روز نهم
1. در روز نهم محرم (تاسوعاي حسيني) شمر بن ذي الجوشن با نامه اي که از عبيدالله داشت از «نخيله » - که لشکرگاه و پادگان کوفه بود - با شتاب بيرون آمد و پيش از ظهر روز پنجشنبه نهم محرم وارد کربلا شد و نامه عبيدالله را براي عمر بن سعد قرائت کرد .
ابن سعد به شمر گفت: واي بر تو! خدا خانه ات را خراب کند، چه پيام زشت و ننگيني براي من آورده اي . به خدا قسم! تو عبيدالله را از قبول آنچه من براي او نوشته بودم بازداشتي و کار را خراب کردي ... . (21)
2. شمر که با قصد جنگ وارد کربلا شده بود، از عبيدالله بن زياد امان نامه اي براي خواهرزادگان خود و از جمله حضرت عباس عليه السلام گرفته بود که در اين روز امان نامه را بر آن حضرت عرضه کرد و ايشان نپذيرفت.
شمر نزديک خيام امام حسين عليه السلام آمد و عباس، عبدالله، جعفر و عثمان (فرزندان امام علي عليه السلام که مادرشان ام البنين عليها السلام بود) را طلبيد . آنها بيرون آمدند، شمر گفت: از عبيدالله برايتان امان گرفته ام . آنها همگي گفتند: خدا تو را و امان تو را لعنت کند، ما امان داشته باشيم و پسر دختر پيامبر امان نداشته باشد؟! (22)
3. در اين روز اعلان جنگ شد که حضرت عباس عليه السلام امام عليه السلام را باخبر کرد. امام حسين عليه السلام فرمود: اي عباس! جانم فداي تو باد، بر اسب خود سوار شو و از آنان بپرس که چه قصدي دارند؟
حضرت عباس عليه السلام رفت و خبر آورد که اينان مي گويند: يا حکم امير را بپذيريد يا آماده جنگ شويد .
امام حسين عليه السلام به عباس فرمودند: اگر مي تواني آنها را متقاعد کن که جنگ را تا فردا به تاخير بيندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خداي خود راز و نياز کنيم و به درگاهش نماز بگذاريم . خداي متعال مي داند که من بخاطر او نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم . (23)
حضرت عباس عليه السلام نزد سپاهيان دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست . عمر بن سعد در موافقت با اين درخواست ترديد داشت، سرانجام از لشکريان خود پرسيد که چه بايد کرد؟ «عمرو بن حجاج » گفت: سبحان الله! اگر اهل ديلم و کفار از تو چنين تقاضايي مي کردند سزاوار بود که با آنها موافقت کني .
عاقبت فرستاده عمر بن سعد نزد عباس عليه السلام آمد و گفت: ما به شما تا فردا مهلت مي دهيم، اگر تسليم شديد شما را به عبيدالله مي سپاريم وگرنه دست از شما برنخواهيم داشت . (24)
چهار حادثه مهم شب عاشورا
1. در شب عاشورا به «محمد بن بشير حضرمي » يکي از ياران امام حسين عليه السلام خبر دادند که فرزندت در سرحد ري اسير شده است. او در پاسخ گفت: ثواب اين مصيبت او و خود را از خداي متعال آرزو مي کنم و دوست ندارم فرزندم اسير باشد و من زنده بمانم . امام حسين عليه السلام چون سخن او را شنيد فرمود: خدا تو را بيامرزد، من بيعت خود را از تو برداشتم، برو و در آزاد کردن فرزندت بکوش .
محمد بن بشير گفت: در حالي که زنده هستم، طعمه درندگان شوم اگر چنين کنم و از تو جدا شوم .
امام عليه السلام پنج جامه به او داد که هزار دينار ارزش داشت و فرمود: پس اين لباسها را به فرزندت که همراه توست بسپار تا در آزادي برادرش مصرف کند . (25)
2. امام حسين عليه السلام در سخنراني شب عاشورا خبر از شهادت ياران خود داد و آنان را به پاداش الهي بشارت داد. در اين مجلس «قاسم بن الحسن » به امام عليه السلام عرض کرد: آيا من نيز به شهادت خواهم رسيد؟ امام با عطوفت و مهرباني فرمود: فرزندم! مرگ در نزد تو چگونه است؟ عرض کرد: اي عمو! مرگ در کام من از عسل شيرين تر است . امام عليه السلام فرمودند: آري تو نيز به شهادت خواهي رسيد بعد از آنکه به رنج سختي مبتلا شوي، و همچنين پسرم عبدالله (کودک شيرخوار) به شهادت خواهد رسيد .
قاسم گفت: مگر لشکر دشمن به خيمه ها هم حمله مي کنند؟ امام عليه السلام به ماجراي شهادت عبدالله اشاره نمودند که قاسم بن الحسن تاب نياورد و زارزار گريست و همه بانگ شيون و زاري سر دادند . (26)
3. امام عليه السلام در شب عاشورا دستور دادند براي حفظ حرم و خيام، خندقي را پشت خيمه ها حفر کنند. حضرت دستور داد به محض حمله دشمن چوبها و خار و خاشاکي که در خندق بود را آتش بزنند تا ارتباط دشمن از پشت سر قطع شود و اين تدبير امام عليه السلام بسيار سودمند بود . (27)
4. مرحوم شيخ صدوق در کتاب ارزشمند «امالي » نوشته است: شب عاشورا حضرت علي اکبر عليه السلام و 30 نفر از اصحاب به دستور امام عليه السلام از شريعه فرات آب آوردند. امام عليه السلام به ياران خود فرمود: برخيزيد، غسل کنيد و وضو بگيريد که اين آخرين توشه شماست . (28)
روز عاشورا
و اينک ميداني دوباره، اينک 72 يار و هزاران دشمن کينه توزي که رحم و مروت را از ازل نياموخته اند . اينک عاشورا که هر چه از آن بگوييم کم گفته ايم، از برخوردهاي جلادانه سپاه عمر بن سعد، يا عنايات و الطاف سيدالشهداء عليه السلام .
سرداراني، سپاه عظيمي را به سوي جهنم رهبري مي کردند و امام معصومي لشکر کم تعداد خود را به بهشت بشارت مي داد ... و سرانجام شهادت، خون، نيزه، عطش و اطفال، تازيانه و سرهاي بريده، آه از اسارت و شام، آه از خرابه و ...
تا به قتلت عدو شتاب گرفت
چرخ را سخت اضطراب گرفت
ريخت خون مقدست به زمين
آسمان زاشک آب گرفت
ابر خون ماه عارضت پوشاند
همه گفتند آفتاب گرفت
ناله مصطفي به گوش رسيد
موج خون زچشم بوتراب گرفت
شد سيه رنگ آسمان از خشم
که زخونت زمين خضاب گرفت
آن تن پاره پاره را دربر
گه سکينه گهي رباب گرفت
شست زينب زاشک جسمت را
بلکه از چشم خود گلاب گرفت
بر تن پاره پاره داد سلام
زآن بريده گلو جواب گرفت
هردم از زخم بي حساب تنت
خم شد و بوسه بي حساب گرفت(29)
=======================================
پي نوشت:
1) الامام الحسين و اصحابه، ص 194; البدء والتاريخ، ج 6، ص 10 .
2) اللهوف، ص 35 .
3) کشف الغمة، ج 2، ص 47 .
4) مقتل الحسين مقرم، ص 184 .
5) بحارالانوار، ج 44، ص 381 .
6) ارشاد، شيخ مفيد، ج 2، ص 84 .
7) مستدرک الوسايل، ج 14، ص 61; مجمع البحرين، ج 5، ص 461 .
8) تاريخ طبري، ج 5، ص 410 .
9) بحارالانوار، ج 44، ص 386 .
10) او پيامبر را درک کرد، ولي مرتد شده و خود را به عنوان مؤذن فردي بنام «سجاح » که ادعاي نبوت کرده بود قرار داد و سپس به اسلام بازگشت و سرانجام در صفين بر عليه امام علي عليه السلام جنگيد و در کربلا نيز از لشکريان يزيد بود .
11) عوالم العلوم، ج 17، ص 237 .
12) مقتل الحسين (مقرم)، ص 199 .
13) همان .
14) بحارالانوار، ج 44ص 386 .
15) انساب الاشراف، ج 3، ص 180 .
16) ارشاد شيخ مفيد، ج 2، ص 86 .
17) وقايع الايام، ج 5، ص 27; مقتل الحسين، خوارزمي، ج 1، ص 244 .
18) کشف الغمة، ج 2، ص 47 .
19) بحارالانوار، ج 44، ص 388 .
20) ارشاد، شيخ مفيد، ج 2، ص 82 .
21) همان، ج 2، ص 89 .
22) انساب الاشراف، ج 3، ص 184 .
23) الملهوف، ص 38 .
24) ارشاد، شيخ مفيد، ج 2، ص 91 .
25) الملهوف، ص 39 .
26) نفس المهموم، ص 230 .
27) الامام الحسين و اصحابه، ص 257 .
28) امالي شيخ صدوق، مجلس 30 .
29) شعر از غلامرضا سازگار .
منبع: tazyeh-shalamzar.persianblog.ir/post/33
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۲۲۵۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیتالله حسینی همدانی: هنوز سران بعضی کشورها که باید در خط مقدم مبارزه با اسرائیل باشند خوابند/ دانشجویان باطن حقوق بشر آمریکایی را نمایان کردند/ هیچکدام از رسانههایشان نمیتوانند برخورد پلیس را عادی جلوه دهند
به گزارش آخریننیوز به نقل از روابط عمومی دفتر نماینده ولیفقیه در استان البرز و امامجمعه کرج، آیتالله حسینی همدانی در خطبههای نماز عبادی سیاسی جمعه چهاردهم اردیبهشتماه در مصلای بزرگ امام خمینی رحمهالله علیه کرج بابیان اینکه ۱۵ اردیبهشت مصادف با ۲۵ شوال سالگشت شهادت رئیس مذهب، امام جعفر صادق علیهالسلام را به همه شما تسلیت عرض میکنم، بیان داشت: شخصیت مبارک امام صادق علیهالسلام طوری بود که مخالفان هم او را مدح میکردند. مرحوم اسد حیدر از پژوهشگران شیعه عراقی، کتابی دارد به نام «الامام الصادق و المذاهب الاربعه» در چند جلد. در بخشی از کتاب، سخنان افرادی که امام صادق را قبول ندارند و حتی مخالفت هم هستند را آورده که از امام تعریف کردهاند؛ مثلاً مالک بن انس که رئیس مذهب مالکیه اهل سنت است و قاعدتاً امام را بهعنوان امام قبول ندارد میگوید: «فاضلتر، داناتر، عابدتر و پارساتر از جعفر صادق را نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه حتی در تصور کسی آمده است». هرکسی به سراغ امام صادق رفت، او را جز به این حالات ندیده است: «إِمَّا صَائِماً وَ إِمَّا قَائِماً وَ إِمَّا ذاکراً»؛ یا در حال روزه یا نماز یا ذکر.
وی در ادامه افزود: مرحوم ثقه الاسلام کلینی، در کتاب روضه کافی که یک جلد از هشت جلد کافی را تشکیل میدهد، در اولین حدیث نقل نامهای طولانی از ناحیه مبارک امام صادق علیهالسلام به اصحابشان را آورده است. در اهمیت نامه راوی که اسماعیل بن جابر است میگوید: «امام به اصحاب خود دستور داد که آن را به یکدیگر درس بدهند و در آن نگاه کنند و از یاد نبرند و بدان عمل کنند. اصحاب نیز این نامه را در جاى نمازهاى خود در خانههایشان گذارده بودند و چون از نماز فراغت مییافتند در آن مىنگریستند».
امامجمعه کرج در ادامه بابیان اینکه مفاد نامه بسیار جذاب و الگوی سبک زندگی مسلمان در همه ابعاد است برای کسی که میخواهد زندگیاش برمدار دین باشد، گفت: در بخش اول آن به رابطه انسان با خدا پرداخته، مثل اهتمام داشتن به تهلیل و تسبیح و تقدیس خدا و خاکسار بودن، عافیت خواهی از خداوند، اهتمام زیاد به دعا داشتن، اهتمام به نمازهای روزانه داشتن، حقوق الهی را ترک نکردن، ولایت خدا و رسول خدا و مؤمنان را داشتن و از دشمنان تبری جستن، وفای به عهد داشتن، دوری جستن از حرام الهی و در بخش دوم به رابطه انسان با دیگران پرداخته مثل حفظ آرامش و وقار در ارتباط با دیگران، حفظ حیا، خوشرفتاری با مخالفان، برخورد نیکو با بدرفتاریها داشتن، زیر پا نگذاشتن حق، حفظ زبان از تهمت و بدگویی و دشمنی و خیرخواهی داشتن و… بخش سوم هم به رابطه انسان با خودش اشاره فرموده، مثلاً رعایت تقوا، دور بودن ازآنچه خداوند بر حذر داشته، نیکی کردن به جسم و جان، اطاعت از خدا و … .
ایران از کشوری که در دوران طاغوت وابسته کامل بود به قدرتی منطقهای تبدیل شد
آیتالله حسینی همدانی در بخش دیگری بابیان اینکه ۱۶ اردیبهشت سال ۷۴ آمریکای پلید علیه ایران اعلام تحریم همهجانبه کرد و سال ۹۷ هم از برجام خارج شد، گفت: این کارها به همراه صدها کار دیگر برای این بود که ایران را بهزانو درآورد، به انزوا بکشاند و سلطه خودش را دوباره بر ایران حاکم کند؛ اما ایران به فضل الهی از کشوری که در دوران طاغوت وابسته کامل بود به قدرتی منطقهای تبدیل شد. قدرت بازدارندگیاش از مرزهای جغرافیائیاش فراتر رفت. در مقابل بزرگترین قدرت نظامی و اقتصادی جهان، بااینکه منابع انسانی و اقتصادی لازم را نداشت تا امروز ایستاده و از عزت و افتخارات کسبشده باصلابت پاسداری میکند؛ و اگر لازم باشد از درون خاک خود، دشمن را در کیلومترها آنطرفتر موردحمله قرار میدهد تا فکر جسارت دیگری را نکند.
وی در ادامه با تأکید بر اینکه همه اینها به برکت تبعیت از تعالیم و دستورات قرآن و عترت سلاماللهعلیهم و رهبریهای پرورشیافته مکتب اهلبیت علیهمالسلام است، عنوان کرد: امام صادق علیهالسلام و دیگر ائمه یاد دادهاند که در مسائل پیشرو چگونه باید عمل کرد. ما شاگردان مکتب امام صادقیم و او در همه مسائل به ما آموزش داده. مثلاً فرمود: «عاقل کسی است که اگر مواجهه با دو شر شد خیر الشرین را انتخاب کند».
تربیتشدگان مکتب اهلبیت علیهمالسلام از سیاستهای عقلائی برخوردارند
نماینده ولیفقیه در استان البرز بابیان اینکه شما طول مدت رهبری حضرت آقا را ملاحظه بفرمایید تا نحوه انتخابهای ایشان که همه عقلانی بوده را ببینید، گفت: دوراهیهای سختی که به وجود آمده و کار درست انتخابشده و کشور نجات پیداکرده است. مثلاً سال ۶۹ عراق به کویت حمله کرد. بعضی جریانات سیاسی و بعضی از نخبگان از آقا درخواست داشتند که با صدام حسین در این زمینه همکاری شود. مجمع روحانیون مبارز بیانیه داد و از شورای امنیت ملی درخواست کرد که ایران، به نفع عراق وارد جنگ شود. متن بیانیه را باید بخوانید. بعضی از افراد درجهیک جریان اصلاحات که نمیخواهم اسم ببرم، رسماً درخواست ورود ایران به جنگ را داشتند. یکی از همین سران در دیدار با دانشجویان دانشگاه تهران گفت: «این جنگ، فرصتى تاریخى براى حمله به اسرائیل به وجود آورده بود که از دست رفت… وظیفه ما این بود که به هر طریق ممکن، سمتوسوی جنگ را عوض مىکردیم. ما مىبایست در سیاست خارجى و مواضعمان در قبال عراق، این نکته محورى را نصب العین قرار دهیم».
آیتالله حسینی همدانی ادامه داد: یا یکی دیگر از همین طیف در ۳۰ دى ۱۳۶۹ در مجلس، صدام را خالد بن ولید دانست و خیلی با حرارت گفت: «بگذار باعزت و شرف زندگى کنیم و بمیریم. زندگى زیر سایه سرنیزههاى آمریکا براى ما ذلت است و اسارت است و ننگ است». حضرت آقا بعد از تحلیل اوضاع و اهداف حمله و دقت در اطراف قضیه به این جمعبندی رسیدند که ورود ایران به این جنگ، آینده روشنى ندارد و شاید آمریکا جنگ را براى کشاندن ایران به جنگ دیگرى طراحى کرده باشد؛ و اشغال کویت از سوى عراق و حمله آمریکا، هر دو را محکوم کردند؛ و فرمودند: «ما تجاوز را، هم از صدام و هم از آمریکا، بهشدت محکوم مىکنیم». بعد هم باز روی همین موضع محکم ایستادند و اجازه ورود ایران به جنگ را ندادند. بعد مدتی معلوم شد تحلیل و محاسبه ایشان از حمله عراق به کویت و حمله آمریکا به عراق، جنگ حق و باطل نیست؛ بلکه جنگ دوتا طاغوت باهم است و وارد عرصه نشدند و ایران را حفظ کردند. این آن عقلانیتی است که امام صادق میفرماید پیروان من باید داشته باشند و یاد بگیرند بخصوص در سطح مدیران عالی جامعه.
وی افزود: قصه داعش در عراق که پیش آمد، آمریکا از ایران خواست بیا باهم علیه تروریسم بجنگیم. حضرت آقا رد کردند که تو خودت حامی تروریستی ما اگر بخواهیم مستقلاً میجنگیم؛ که خدای تعالی قاسم سلیمانی را با اولیای خودش محشور کند.
رئیس شورای فرهنگ عمومی استان البرز تأکید کرد: اینها را عرض کردم و موارد دیگر که بیان نشد که بگویم همانطور که اهلبیت ساسه العباد هستند و بهترین سیاستها را دارند، تربیتشدگان مکتبشان هم از سیاستهای عقلائی برخوردارند. آقا دستور دادند کرانه باختری برای نجات خودش باید مسلح بشود و ایران گروههای مقاومت در سراسر عالم را حمایت میکند. نتیجه شد این زلزله عظیمی که میبینید کاخهای ستم در حال فروریختن است. امروز مسئله مهم و اول دنیا شد فلسطین و غزه و همه مردم دنیا مثل شما و به زبان شما فریادشان مرگ بر اسرائیل است.
هنوز سران بعضی کشورها که باید در خط مقدم مبارزه با اسرائیل باشند خوابند
آیتالله حسینی همدانی با اشاره به اینکه یهودیان طرفدار فلسطین وارد کاخ سفید شدهاند و تحصن راه انداختهاند، گفت: این یعنی مقدمه پایان. آقا قبلاً به دانشجویان اروپا و آمریکا نامه داده بودند و به آینده امیدوارشان کرده بودند. امروز ببینید این جنبش دانشجوئی بزرگی که در دانشگاههای آمریکا و اروپا راه افتاده و کشورهای دیگر هم یکییکی میپیوندند، دانشجویان دانشگاههای ژاپن هم همراه شدند؛ اما متأسفانه هنوز سران بعضی کشورها که باید در خط مقدم مبارزه با اسرائیل باشند خوابند و ساکتاند.
دانشجویان باطن حقوق بشر آمریکایی را نمایان کردند / هیچکدام از رسانههایشان نمیتوانند برخورد پلیس را عادی جلوه دهند / شکاف بین دولت و ملت آمریکا کاملاً مشهود است
وی با تأکید بر اینکه دانشجویان باطن حقوق بشر آمریکایی را نمایان کردند، گفت: سالهای سال، غربیها لیبرال دموکراسی و اومانیسم و دهها ایسم دیگر را برای زندگی بهتر و آزاد به رخ جهان میکشیدند، اما این طوفانِ جنبش دانشجوئی که به پا شده همه آنها را به باد داده و نابود کرده و هیچکدام از رسانههایشان نمیتوانند برخورد پلیس را عادی جلوه دهند. امروز کسانی که در خیابانهای آمریکا علیه صهیونیسم و به دفاع از مظلومین فلسطین آمدهاند، نخبهها و فرهیختگان و اساتید هستند و نشان میدهد سرمایهگذاری که سالها انجام دادند تا ظلمِ به فلسطین دیده نشود، جواب نداده است و شکاف بین دولت و ملت آمریکا کاملاً مشهود است.
خطیب نماز جمعه کرج خاطرنشان ساخت: صدای آن خانمی که فریاد میزد من یک فیلسوفم و پلیس او را کتک میزد را باید هزاران بار برای آن احمقهای غربزده داخلی آمریکا پرست که تا فرصتی پیدا میکنند حرفهای غربیها را قی میکنند و این روزها لال شدهاند، مکرر در مکرر برای آنها گذاشت و گفت آیا آن دموکراسی و آزادی بیان و … که تعریف میکردید این بود؟ چرا به دفاع از دانشمندان و پرفسورهایی که در تجمعات کتک خوردند و بازداشت شدند از اربابانتان بازخواست نمیکنید؟ چرا از آزادی بیان و عقیده چیزی نمیگویید؟
مردم ما امروز با اطمینان بیشتر آمریکا را لعن میکنند
آیتالله حسینی همدانی در ادامه اذعان داشت: آنوقت بیبیسی که خود آتش بیار معرکه و سلاح دهنده به اسرائیل است، برای اینکه افکار عمومی را منحرف کند برای ایران قصههایی درست میکند که خودش در دام آن گرفتار میشود. وعده صادق چهرههای واقعی شما را صادقانه به عالم نشان داد و مردم ما امروز با اطمینان بیشتر آمریکا را لعن میکنند.
وی بابیان اینکه وعده صادق آب به خانه مورچه ریخت، گفت: همه آنها باهم بد شدند یا در حال استعفا هستند که خودش پیروزی است؛ و این اعتراضات دانشجویی همه عرصهها را بر آنها تنگتر کرده است. اگر بخواهند بعد از بیش از دویست روز بدون اینکه اسرا را آزادکرده باشند و یا حماس را نابود کرده باشند آتشبس را بپذیرند، شکست دیگری بزرگتر از قبل را پذیرفتهاند.
نماینده رهبر معظم انقلاب اسلامی در استان البرز بابیان اینکه میگویند دیوان بینالمللی دادگستری قصد محکومیت و بازداشت این مردک پستفطرت جلاد را دارد، گفت: این باید زودتر میشد؛ اما لازم است درست ببیند و پاسخ دهد آیا رژیم جعلی و منحوسی که نسلکشی کرده و تا امروز بیش از ۱۰۰ هزار نفر را کشته و زخمی و مفقودالاثر کرده جنایتکار جنگی نیست، پس چیست؟ از بعضی این سازمانها برمیآید و بعید نیست که او را کاندیدای جایزه صلح نوبل هم بکنند. این را هم باید عرض کنیم که سازمانهای بینالمللی باید حواسشان باشد که فقط اسرائیل جنایتکار جنگی نیست؛ بلکه همهکسانی که به او اسلحه دادند، تشویق کردند، حمایت کردند و فضا را برای جنایات او آماده کردند جنایتکار جنگیاند.
باید دستورات روی زمینمانده رهبر معظم انقلاب را مطالبه گری کرد
آیتالله حسینی همدانی در بخش دیگری عنوان کرد: مواردی پیش میآید که رهبر معظم انقلاب در جلسه رسمی و عمومی به مطلبی اشاره میکنند و از موضوعی به خاطر کمکاری و مسامحه شخص یا دستگاهی، منافعی از ملت و جامعه هدررفته و خساراتی را به بار آورده، گلگی میکنند. سؤال بنده این است چرا در این مواقع مدعیالعموم و دستگاه قضا بهسرعت وارد عمل نمیشود برای استیفای حق مردم؟ مثل همین نکتهای که چند روز قبل راجع به سند تحول آموزشوپرورش فرمودند که بالاخره با ممانعت عدهای انجامنشده و امثال اینها که به نظرم باید جدی دستورات روی زمینمانده رهبر معظم انقلاب را مطالبه گری کرد.
اگر ما برنامه و طرح برای کارهای اساسی نداشته باشیم خسران قطعی است
وی در بخش دیگری بابیان اینکه فرصتها بهسرعت از دست میرود و اگر ما برنامه و طرح برای کارهای اساسی نداشته باشیم خسران قطعی است، گفت: دولت محترم توجه داشته باشد، ماه دوم سال به نیمه رسید و هنوز طرح و ایدهای برای مشارکت مردم در جهش تولید و مسائل اقتصادی ارائه نشده است. لااقل در استان، عزیزان برای مشارکت مردم طرح بدهند تا کار بهسرعت شروع شود و پیش برود.
رئیس ستاد امربهمعروف و نهی از منکر استان البرز با تأکید بر اینکه کشور و نظام ما اسلامی است و باید دستورات و مقررات اسلام بهخصوص آنهایی که جنبه اجتماعی و عمومی پیدا میکند رعایت شود، گفت: یکی از آنها بحث عفاف و حجاب است که در حال اجراست؛ تشکر و حمایت میکنیم. جلسه قبله هم راجع به آن صحبت کردم. همه هم باید حمایت کنند. از سردار بزرگوار فراجا سردار رادان، از نیروهای میانی در استان خودمان و از فرماندهی محترم ناجا و همه دوستانی که در این زمینه دارند تلاش میکنند تشکر میکنیم.
در برابر قانون فرقی بین افراد نیست
آیتالله حسینی همدانی افزود: مسئله بعدی بحث عدم رعایت مواردی است که خدای تعالی حرام اعلام کرده و برای آنها حد قرار داده و در قانون هم ممنوع اعلامشده است؛ مثل شرب خمر و مشروبات الکلی که برای بار اول ۸۰ ضربه شلاق دارد. عدهای تلاش میکنند احکام الهی در جامعه رعایت نشود و بعضی خلافها را عادی جلوه میدهند تا فراگیر شود. اینجا مسئولین مربوطه باید به جد ورود کنند و از تخریب جامعه جلوگیری کنند. شارع مقدس میخواهد جامعه را حفظ کند که برای اینها حد قرار داده. در برابر قانون هم فرقی بین افراد نیست؛ منصبی داشته باشد یا مسئولیتی داشته باشد. حدود الهی را بعضیها میخواهند ماستمالی کنند و در جامعه نادیده بگیرند. نمیشود؛ باید انجام بگیرد.
مرحله دوم انتخابات مثل مرحله اول مهم است
وی در بخش دیگری با اشاره به دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی، گفت: انشاءالله هفته آینده در انتخابات دوستان شرکت میکنید. محکم شرکت کنید و کم نگیرید که مثل مرحله اول مهم است. نمیشود که کسی در مرحله اول چند هزار رأی آورده باشد و در مرحله دوم کمتر از مرحله اول رأی بیاورد. دوستان خیلی قوی شرکت کنند. باز عدهای گفتند بنده از کسی حمایت میکنم، قطعاً دروغ است. خودتان بررسی کنید. حرف کسانی که به هر طریقی ارتباطی با بنده دارند یا داشتهاند در مورد انتخابات لااقل به من مربوط نیست و هرگونه انتسابی را تکذیب میکنم.
امامجمعه کرج در خاتمه گفت: در کتاب شریف منتهیالآمال از ابوحمزه ثمالی نقل میکند که کنار بقیع سوار بر شتر ایستاده بودم. پیکی آمد و گفت: ای ابوحمزه، مولایت را اجابت کن. خودم را به سرور و مولایم، امام صادق علیهالسلام، رساندم. همینکه چشم حضرت به من افتاد فرمودند: وقتی تو را میبینم احساس راحتی میکنم؛ یعنی تو را که میبینم شاد میشوم. سؤال: آیا در این زمان امام عصر علیهالسلام با دیدن ما خوشحال خواهد شد؟ امام صادق علیهالسلام فرمود: چه شده است شما را که رسول خدا را ناراحت میکنید؟ شخصی پرسید: چگونه او را ناراحت میکنیم؟ حضرت فرمودند: آیا نمیدانید کارهای شما به محضر ایشان عرضه میشود؟ وقتی معصیتی در اعمالتان ببینند، ناراحت میشوند. رسول خدا را ناراحت نکنید بلکه او را با کارهای خوبتان شاد کنید. بدانیم اعمال ما به حضرت ولیعصر عرضه خواهد شد سعی کنیم امام را از خود ناراحت نکنیم.